چاره ای نداشتم. لحظات آخرِ حضورمون بود توو حرمِ مولا امیرالمومنین(ع)، رفتم داخل یکی از مسجدهایی که ورودیش به صحن حرم امام علی(ع) بود. نشسته بودم روو به قبله و با خداوند بخشند و مهربان...
اَنتَ المُعافی و اَنا المُبتلی ، هَل یَرحمُ المبتلی اِلا المُعافی ؟
امروز دیگه شفام میدی یا رب؟؟! ریشه ی گناه و معصیت رو ازم دور میکنی یا رب...
انت الهادی و انا الضال ، هَل یَرحمُ الضال اِلا الهادی ؟
بیقوایی گمراهم کرده ، دستم رو بگیر امروز یا رب... راه رو نشونم بده خدایا...
انت السلطان و انا الممتحن ، هَل یَرحمُ الممتحنُ اِلا ال سُلطان ؟
تو سلطانی و من گرفتارِ امتحانم و همه ی امتحاناتم رو خراب کردم، حالا غیر از تو کی به من ترحم میکنه یا رب...
انت الدلیل و انا المتحیر ، هَل یَرحمُ المتحیر اِلا الدلیل ؟
تو راهنمایی و من حیران و سرگردان ، غیر از تو کی به من ترحم میکنه...
انت الغفور و انا المُذنِب ، هَل یَرحمُ الغفور اِلا المُذنب ؟
خدایا بار سنگین گناهانم رو کی به دوش میکشه... کی دستم رو میگیره غیر از تو یا رب....
من کی ام، عبدِ فراری ای خدا آمدم با آه و زاری ای خدا
ای که از مادر برایم بهتری آمدم تا از گناهم بگذری
. ای خدا بنگر پریشان آمدم گرچه بد بودم، پشیمان آمدم
. ای خدا وقتِ خریداری شده ذکر توبه بر لبم جاری شده
ای خدا مرغ دلم را شاد کن از سیه چاله دلم، آزاد کن
. مهربانا چاره کن بیچاره را خود امان دِه بنده ی آواره را
یک نظر کن تا شوم دیوانه ات تا ابد باشم مقیم خانه ات
خانه ی تو قبله ی حاجات ماست حاجتم عفوِ تمام بنده هاست .
. حاجت من رفتن کرببلاست حاجت من دیدنِ بیت خداست
. حاجت من آرزوی رهبر است حاجت من دل خوشیِ حیدر است...
با خدا خیلی حرف داشتم ، ولی گلی وایساده بود بالا سرم و اشاره میکرد که بلند شو، داره دیر میشه ها.
ملخهای توو صحن هم که از سروکله ی ما بالا میرفتن... یه وقتش با گلی وایسادیم مراحل خورده شدن یه ملخ رو توسط یه گنجیشک توو صحن دیدیم. توو اون همه شلوغی و ترافیکِ مسیرِ حرم تا هتل زود خودمون رو رسوندیم هتل، هنوز وقت داشتیم برای غسل زیارت و تحویل ساکها.
ساکها رو تحویل دادیم و سوار شدیم. اتوبوس راهی کرببلا شد.ما جزء نفرات آخر بودیم که سوار اتوبوس میشدیم. موهای گلی خیس بود...